روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم
این وبلاگ برای معرفی روستای شهرو واقع در شهرستان بندرعباس ونمایش پیشینه تاریخی ان و ظرفیتهای کنونی رشدروستا ایجاد شده است سعی کرده ایم هر آنچه را که اين روستا دارد اینجا گردآوری کنیم .این کار نیاز به زمان بسیاروهمت همگی شما دارد بنابراین اگردر هرزمینه ای مطلبی ویا مقاله ای مرتبط با روستای شهرو داریدمی توانیدان را در اختیار ما بگذارید تا بانام خودتان در سایت قرار دهیم.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
** بندرعباس /
روستاي
شهــــــــــر�
� ** و
آدرس
shahroo.LoxBlog.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.